همیشه با شنیدن اسم کشور مغولستان یاد چنگیز خان مغول میفتادم و هیچ موقع فکر نمیکردم روزی به عنوان یک توریست وارد این کشور بشم. اما از اونجایی که همیشه به کشف کردن دنیا و آداب و رسوم و فرهنگ های مختلف علاقه زیادی داشتم این بار تصمیم گرفتم به مغولستان، کشور ناشناخته گردشگری مخصوصا در ایران، سفر کنم… سنتی بودن قسمت عظیمی از مردم این شهر و اعتقاد به خرافات و جادوگری و همچنین شکار عقاب جالب ترین و عجیب ترین موضوعیه که تو دنیای مدرن امروزی میشه مشاهده کرد و دیدن شرایط زندگی مردم اون و اینکه واقعا چطوری زندگی می کنند و از طرفی ساختمان های مدرن و امروزی اولان باتور، پایتخت و مهم ترین شهر اون، یک تضاد جالب در مورد همه تصوراتی که در مورد مغولستان داشتم در ذهنم ایجاد کرد که این موضوع علاقم رو برای این سفر بیشتر می کرد.
آب وهوا
اولان باتور شهر سردیه و زمستان های خیلی سردی هم داره، اونقدر سرد که میانگین دمای اون تو زمستان به حدود منفی ۳۲ درجه میرسه و این سرما برای خیلی از آدم ها غیر قابل تحمل حساب میشه و برای اینکه تصور خوبی از این سرما داشته باشید باید بگم که مو و مژه و حتی صورت های مردم هم گاهی یخ میزنه که من یک عکس هم برای این موضوع از اینترنت پیدا کردم که دقیقا میزان سرمای مغولستان رو نشون میده.
برای همین یکی از مهم ترین موضوعاتی که مشخص می کنه چه زمانی برای این سفر مناسبتره آب و هوای اونه. از اونجایی که توی بهار و پاییز هنوز هم هوا سرده، شاید بهترین زمان برای سفر به اولان باتور تابستان و ماه جولای باشه که شلوغ ترین زمان هم محسوب میشه. اما باز هم فکر نکنید که فصل تابستونه و هوا باید گرم باشه چون یجورایی قراره به یکی از سرد ترین پایتخت های دنیا برید و هوا توی تابستان هم میتونه خیلی سرد و بارانی باشه پس حتما با خودتون لباس گرم ببرید.
من هم برای این سفر تابستان رو انتخاب کردم تا راحت تر بتونم توی شهر بگردم و جاذبه هاش رو کشف کنم. از اونجایی که مغولستان توی ایران سفارت نداره، برای همین هم برا گرفتن ویزا باید به یکی از نزدیک ترین کشور های اطراف رفت و کشور ترکیه و آنکارا بهترین گزینه محسوب میشه و بعد از گرفتن ویزا که حدود دو هفته هم طول می کشه باید تو مدت حداکثر ۹۰ روز خودتون رو به مغولستان برسونید. برای این سفر من ترکیش ایر رو انتخاب کردم که پروازم صبح زود بود و بعد از حدود ۳٫۵ که به استانبول رسیدیم و از اونجا بعد از ۱۰ ساعت به فرودگاه چنگیز خان اولان باتور رسیدیم که در ۱۸ کیلومتری شهر قرار داره.
حمل و نقل
اکثر جاذبه های اولان باتور توی خیابان صلح (peace) قرار گرفته که خیابان اصلی شهر هم محسوب میشه برای حمل و نقل داخل اون می تونید از تاکسی و اتوبوس استفاده کنید. سیستم حمل و نقل قطار هم توی این شهر فعاله که برای مسیر های طولانی تر مورد استفاده قرار می گیره.
تاکسی
توی این شهر دو نوع تاکسی وجود داره. یکی از اون ها تاکسی هایی هستند که آرم تاکسی دارند و معمولا زرد یا جدیدا سفید رنگند، نوع دوم هم تاکسی های خصوصیه که هیچ علامت مشخصی ندارند و به صورت شخصی کار می کنند.
تاکسی های رسمی این شهر معمولا تاکسی متر دارند و هزینه اون هم معمولا برای هر کیلومتر در روز حدود ۸۰۰ توگراگ میشه و این مقدار از نیمه شب به ۱۰۰۰ توگراگ میرسه اما راننده معمولا برای توریست ها قیمت بیشتری اعلام می کنند. چونه زدن سر قیمت تاکسی با راننده های مسن کار راحت تریه و راننده های جوان معمولا پا فشاری بیشتری سر هزینه اضافی می کنند و حتی ممکنه تا وقتی پولو ندادین چمدانتون رو هم تحویل ندند. سعی کنید قبل از اینکه تاکسی بگیرید در مورد قیمت هم به توافق برسید و گول بهانه های راننده هارو نخورید که بخوان قانعتون کنند.
این موضوع رو هم یادتون باشه که تعداد کمی از راننده ها می تونند انگلیسی حرف بزنند و اگه یک راننده خوبی پیدا کردید که انگلیسی هم بلده سعی کنید شمارش رو بگیرید و بقیه سفرتون رو به اون زنگ بزنید. همیشه هم با خودتون پول های ریز تری مثل ۵۰۰ یا ۱۰۰۰ توگراگی داشته باشید تا هزینه تاکسی هارو راحت تر حساب کنید.
اتوبوس
تو اولان بوتار دو ایستگاه اصلی اتوبوس وجود داره که یکی از اونها ایستگاه Dragon Tuv که به قسمت ها غربی شهر میره و ایستگاه Bayanzurkh Tovchoo که به قسمت های شرقی میره. این اتوبوس ها برنامه مشخصی ندارند اما معمولا هر ۱۵ دقیقه یک بار میان و ساعت کارشون هم از ۷ صبح تا ۱۰ شبه. از فرودگاه هم اتوبوس های اکسپرس به مرکز شهر میرن که می تونید از اونها استفاده کنید. کلا اتوبوس ها هم تو سایز های مختلف هستند و از مینی ون ها تا اتوبوس ها بزرگ بالای ۴۵ نفره.
هزینه اتوبوس ها هم برای هر مسیر ۵۰۰ توگراگه و برای اتوبوس های برقی که سرعت کمتری دارند و ایستگاه های بیشتری هم توقف می کنند حدود ۳۰۰ توگراگ میشه که توی شب فقط همین اتوبوس های برقی فعالند و قیمت اون هم برای هر مسیر ۱۰۰۰ توگراگ میشه.
برای استفاده از اتوبوس هم میتونید مستقیما کرایه بدید و هم از کارت اتوبوس استفاده کنید. که هزینه اون با کارت تقریبا نصف میشه. این کارت هارو می تونید از کیوسک هایی که با علامت Umoney مشخص شدند یا ایستگاه های اتوبوس یا حتی سوپر مارکت های تهیه کنید.
هزینه ها
اگه بخواید کلا در مورد مغولستان و شرایط زندگی بدونید باید بگم که این کشور تقریبا یک کشور فقیر حساب میشه و قیمت های اون هم چندان بالا نیست ولی باز هم باید برای این سفر به خوبی برنامه ریزی کنید تا هزینه هاتون زیاد نشه. واحد پول این کشور توگراگ و هزینه روزانه توی این شهر از حدود ۵۱ هزار توگراگ شروع میشه.
هزینه هتل و هاستل
برای اقامت تو اولان باتور می تونید اقامت گاه هایی با سبک های متفاوتی رو امتحان کنید. از هتل های ۳ ستاره تا ۵ ستاره و چادر ها و کلبههای سنتی مغولی که همه این ها بستگی به این داره که می خواید برای گردش توی این شهر بیشتر از جاذبه های شهری دیدن کنید یا می خواید اطراف شهر و توی طبیعت اولان بالار بگردید.
اما اگه بخواید مثل من بیشتر داخل اولان باتور گردش کنید بهترین جایی که می شه برای اقامت انتخاب کرد اطراف میدان اصلی شهره که بیشتر جاذبه ها هم اونجا قرار گرفته. هزینه هتل های این شهر با حداقل امکانات از شبی ۶ دلار شروع میشه و با توجه به امکاناتی که داره هزینش هم بیشتر میشه. در مورد هاستل هم بهتره بدونید که اونجوری که متوجه شدم و تو اینترنت سرچ کردم، چندان تمیز نیستند و پیشنهاد نمی کنم.
هزینه غذا در اولان باتور
مردم مغولستان به خاطر شرایط آب و هوایی و فرهنگی مخصوصشون عادت های غذایی خاصی هم دارند. گوشت و چربی حیوانی و لبنیات توی بیشتر غذاهایشون وجود داره و سبزیجات و ادویه ها نقش کم رنگ تری توی غذاهای مغولی دارند. هزینه یک وعده غذا با نوشیدنی توی این شهر حدود ۱۶٫۵۰۰ توگراگ میشه. هزینه یک ساندویچ بیک مک توی مک دونالد حدود ۱۲٫۵۰۰ توگراگ میشه.
غذایی به نام Buuzy
یکی از معروف ترین غذاهای مغولی که شبیه پیراشکی گوشت که در سال نو هم به عنوان غذای اصلی محسوب میشه و طعم خوبی هم داره. پبشنهاد میکنم امتحان کنید.
محل اقامت من در اولان باتور
من برای اقامتم هتل ۳ ستاره Springs رو انتخاب کردم که از هتل تا فرودگاه شاتل رایگان هم داشت و فکر می کنم برای اقامت ۴ روزه من جای مناسبی بود اما این موضوع رو هم باید بگم که توی اولان باتور انتظار نداشته باشید هتل ۳ یا ۴ ستاره خیلی شبیه هتل های کشور های دیگه با امکانات کامل باشه و می تونم بگم تا حدودی سطح پایین تر ولی قابل قبولی داره.
کارکنان رسپشن هتل به انگلیسی مسلط بودند و از این مورد هیچ مشکلی وجود نداشت. برخوردشون هم خیلی خوب و مودبانه بود. اما دکوراسیون هتل کلا به روز نبود و همه چیز خیلی معمولی به نظر می رسید.
فقط یکی از مزیت های خوبی که این هتل داشت این بود که همه وعده های غذایی توی اون سرو میشد و از نظر غذا خیلی وقت ها خیالم راحت بود و کیفیت غذاهاشم واقعا خوب و قابل قبول بود و اکثرا با گوشت و مرغ بود بود. ولی فقط در مورد صبحانه باید بگم که زیاد خوب و کامل نبود. تو طبقه دوم هم یک رستوران کره ای داشت که اونجوری که تو اینترنت خوندم طعم غذاهاش خوب بود اما راستش من امتحان نکردم.
اتاق هتل خیلی ساده و با حداقل امکانات بود و نور خوبی هم نداشت ولی خب تمیز بود و از اونجایی که من به عنوان یک جایی برای خواب بهش نگاه می کردم قابل قبول بود چون توی یکی از بهترین نقطه های شهر قرار داشت، دیدن جاذبه ها برام خیلی راحت بود.
میدان چنگیز خان (chinggis khan)
میدان چنگیز خان مهم ترین میدان شهر که دقیقا مرکز شهر قرار گرفته و به میدان سوخباتار (Sükhbaatar Square) هم شهرت داره. این میدان فاصله نزدیکی به هتل من داشت و پیاده تا اونجا فقط ۵ دقیقه راه بود.
بیشتر ساختمان های اصلی شهر مثل ساختمان پارلمان مغولستان، سالن های کنسرت و نمایش، موزه ها و گالری ها اطراف این میدان قرار داره و درست جلوی ساختمان پارلمان با مجسمه های جالبی که جلو اطرافش داره، یک مجسمه بزرگ از چنگیز خان قرار گرفته که مهم ترین نماد این شهر هم محسوب میشه و باید بگم از اون جاهاییه که باید حداقل یک عکس یادگاری از خودتون با این میدان داشته باشید.
معبد Choijin Lama
یک معبد بودایی که توی ۲۰۰ متری هتل قرار گرفته بود و بین ساختمان های بلند و جدیدی که دورو برش بودند خیلی مشخص و خاص بود.
داخل معبد پر از مجسمه ها و نماد های مختلف بود و چیز های ریز و درشتی که اطراف یک مجسمه طلایی قرار گرفته بودند. و با اینکه اونقدر ها بزرگ نبود اما چیز های زیادی برای دیدن داشت.
ورودی اون ۸۰۰۰ توگراگ بود و یک فروشگاه سوغاتی هم داخلش داشت که یک زن فروشنده اون بود و خیلی هم خوب میتونست انگلیسی حرف بزنه.
تور یک روزه بیابان گردی
یک روز از این سفر رو به گشتن در قسمت بیابانی اطراف شهر اختصاص دادم. برای همین لیست تور هارو از رسپشن هتل درخواست کردم و تور یک روزه اطراف شهر رو انتخاب کردم. هزینه این تور ۶۹٫۸۷ یورو بود و شتر سواری هم داشت . این موضوع واقعا برای من هیجان انگیز محسوب میشد.
صبح سر زمان مشخص ترانسفر از هتل اومد دنبالم و به سمت جایی به نام Elsen Tasarkhai رفتیم. جایی با تپه های شنی و کوه های سنگی که اطراف اون سبزه ها و درخت های سبزی هم وجود داشت.
توی مدتی که اونجا بودیم خیلی از مسیر هارو پیاده رفتیم و تا حدود دو ساعت هم می تونستیم شتر سواری کنیم که به نظرم تجربه فوق العاده ای بود. شتر های دو کوهان که پاهای کوتاهی هم داشتند.
نزدیک ظهر جایی توقف کردیم که ناهار بخوریم. برای همین آتیش روشن کردند و گوشت هارو کبابی کردند و همونجا یک غذا آماده کردند و خیلی داغ و تازه گوشت با برنج یکم سیب زمینی خوردیم که واقعا چسبید.
بعد به راهمون ادامه دادیم و به سمت یکی از چادر های سنتی مغولی رفتیم.
در اونجا با سبک زندگی سنتی یک خانواده مغولی که توی بیابان و داخل چادر زندگی می کردند، آشنا شدیم. یک زندگی آروم و بدون تجملات اضافی بین کوه ها و داخل چادر های مخصوصی که پر از جزئیات خاص و منحصر به فرد بود. شاید باورتون نشه اما دیدن داخل این چادر با یکی از بی نظیر ترین صحنه های عمرم روبرو شدم…چادری که درست مثل یک خونه نقلی بود.
داخل خونه چیزهای مختلفی داشت و حتی کمد های چوبی و تخت هایی برای نشتن داشتند اونقدر قشنگ با چیز های مختلف تزئین شده بود که دلم میخواست ساعت ها اونجا بشینم و از فضای دوست داشتنیش لذت ببرم. یک دنیای بامزه و متفاوت با آدم های مهربون و ساده ای که خیلی راحت شمارو وارد دنیای جالب خودشون می کنند و هر بار در جواب نگاه متعجب بازدید کننده ها فقط لبخند می زدند.
یک خانواده با ۶ تا بچه و مادربزرگ و پدر بزرگ توی این چادر زندگی می کردند.
۳ تا دختر کوچیک و بامزه داشتند که من ازشون خواستم کنار هم بمونند تا ازشون عکس بگیرم.
نزدیک های غروب کم کم آماده برگشتن شدیم و با اینکه دلم میخواست بیشتر پیش این خانواده بمونم اما ازشون خداحافظی کردیم و مسیرمون رو ادامه دادیم و بعد با ترانسفر به هتل برگشتم. تمام شب به اتفاقای امروز و زندگی این مردم فک می کردمو از یادآوری اون لذت می بردم…به همه اونایی که به این سفر میان پیشنهاد می کنم زندگی این مردم رو از نزدیک لمس کنید و زندگی چادر نشینی مغول هارو حتما از نزدیک ببینید.
موزه ملی مغولستان
موزه ای که حرف های زیادی از تاریخ و گذشته مغول ها داره و داخل اون پر از لباس های قدیمی و سنتی و ابزار های جنگی چیز های با ارزش کشور بود و سنگ نوشته ها و مجسمه هایی که قدمتشو به زمان چنگیز خان می رسید…از ساعت های بازدید موزه عکس گرفتم چون تو تابستان و زمستان متفاوته و ورودی اون هم حدود ۸۰۰۰ توگراگ برای بزرگسالان و ۱۰۰۰ توگراگ برای بچه ها بود.
داخل این موزه حتی یک نمونه از زندگی چادر نشینی و سنتی مردم نشون داده بود که یکی از قشنگ ترین بخش های اون بود.
بازدید از این موزه بیشتر از دو ساعت طول میکشه و یک فروشگاه سوغاتی هم داخل اون داره که اگه بخواید می تونید چیز هایی به عنوان یادگاری بخرید.
معبد Gandantegchinlen
این معبد از اصلی ترین و قدیمی ترین معابد بودایی اولان باتوره و تا میدان چنگیز خان فقط ۲ کیلومتر فاصله داره. پیاده حدود نیم ساعت میشد و کرایه تاکسی هم تا اونجا ۲۵۰۰ توگراگ بود. ساعت بازدید این معبد از ۱۰ صبح تا ۵ بعد از ظهره. بازدید از اون هم حدود یکی دو ساعت طول میکشه و از اونجایی که شنبه ها مغول های زیادی برای عبادت به معبد میان معمولا شلوغ تره. ورودی معبد هم ۴۰۰۰ توگراگ بود. بیرون محوطه معبد پر از کبوتره و اکثر مردم برای این کبوتر ها دونه میریزند.
در قسمت بیرون اون پر از مجسمه های مختلف و چیز های جالب بود.
چند تا زنگ بیرون معبد بود که مردم زنگ هارو به صدا در میاوردند به نظرم این موضوع برای این بود که دعاهاشون براورده بشه.
تو قسمت ورودی معبد هم یک فروشگاه سوغاتیه که اگه دوست داشته باشید یادگاری های جالبی داره.
عکس برداری از داخل معبد ممنوع بود و اگه بخواید عکس بگیرید باید هزینه جدا پرداخت کنید که هزینه عکس گرفتن حدود ۷۰۰۰ توگراگ و هزینه فیلم برداری از معبد حدود ۱۰۰۰۰ توگراگه. اما درست جلوی اون یک مجسمه بزرگ و طلایی از بودا قرار داشت که همه روبروش می نشستند و دعا می کردند.
مجسمه و موزه چنگیز خان
بنای بزرگی که توی ۵۴ کیلومتری اولان باتور قرار گرفته و به عنوان یکی از مهم ترین جاذبه ها و نماد های اولان باتور و همچنین بزرگ ترین مجسمه اسب سوار دنیا محسوب میشه که شامل یک موزه و یک مجسمه بزرگ و معروف از چنگیز خان سوار بر اسبه. این مجسمه بزرگ ۲۵۰ تنی به مناسبت هشتصدمین سالگرد تولد چنگیز خان ساخته شده و از جنس استیله و بین دره و سبزه های اطرافش درخشش خاصی داره.
اطراف اون محل خوبی برای قدم زدنه و بیرون محوطه مجسمه های دیگه ای از چنگیز خان و یک چادر سنتی از زندگی مغولی هم وجود داره.
داخل ساختمان یک موزه کوچیک و جالب از تاریخ مغولستان وجود داره که دیدن اون واقعا جذابه و مجسمه های جالبی از چنگیز خان و سربازاش داره.
داخل ساختمان یک کفش بزرگ مغولی هم بود، که به نظرم خیلی جالب بود.
اگه هم دوست داشته باشید می تونید با آسانسور تا نزدیک سر اسب و طبقه سوم بالا برید و منظره اطراف رو از اون بالا تماشا کنید که از اون جایی که فضای کمی داره معمولا خیلی شلوغه. ورودی اون هم حدود ۴ دلار بود.
طبقه دوم ساختمان هم یک رستوران قرار گرفته و تو طبقه هم کف هم می تونید از فروشگاه سوغاتی هر چیزی که دوست دارید برای یادگاری بخرید. یک قسمت هم هست که لباس های محلی مغولی کرایه میدن و می تونید بپوشید و باهاشون عکس های یادگاری بگیرید.
مراکز خرید اولان باتور
توی اولان باتور نباید دنبال چیز های خیلی لوکس و فروشگاه های خیلی مدرن باشید اما این شهر هم مثل خیلی از شهر های دیگه مراکز خریدی و خیلی از برند ها هم داخل اون ها نمایندگی دارند و گشتن داخل اون ها هم می تونه برای علاقه مندان به خرید جذاب باشه و هم برای کسایی که دنبال خرید سوغاتی و یادگاری از این شهر هستند، جذابه..
مرکز خرید The State Department Store
مرکز خرید نسبتا بزرگی که از ساعت ۹ صبح تا ۱۰ شب بازه و از میدان چنگیز خان پیاده تا اونجا فقط ۱۰ دقیقه راهه. انواع فروشگاه های لباس، سوغاتی و رستوران های مختلف و هر چیزی که بخواید داخل اون پیدا می شه.
طبقه دوم این مرکز خرید یک محوطه بزرگ به فروشگاه های سوغاتی مغولستان اختصاص داده شده و چیز های جالبی برای سوغاتی و یادگاری داره و برخلاف بقیه قسمت های فروشگاه که قیمت هاش کمی گرونه این قسمت قیمت های خوبی داره.
من توی یکی از رستوران های این مرکز خرید یک غذای گوشتی که اسمش هم شبیه کتلت بود، خوردم که طعم خوبی هم داشت و قیمتش هم ۶۰۰۰ توگراگ بود.
مارکت Naran Tuul
این بازار سنتی اولان باتور داخل خیابان Khoroo 14 قرار گرفته و پیاده از میدان نگیز خان تا اونجا نیم ساعت اهه و اگه بخواید با تاکسی برید حدود ۳ کیلومتره و کرایه اون هم تقریبا ۲۵۰۰ توگراگ میشه. توی این بازار هر چیزی که فکر کنید پیدا میشه. قیمت ها معمولا ارزونه و جای خوبی برای سوغاتی خریدنه. اما باید خوب بگردید و خوب دقت کنید…
روز آخر
سفر به سرزمین چنگیز خان هم دیگه تموم شده بود و روز آخر رسیده بود، یکی از سفر های خاص من به مقصدی که شاید هیچوقت فکرش رو هم نمی کردم بتونه اینقدر برام جذاب باشه. قبل از اینکه به این شهر بیام تصوری دیگه ای در مورد مغول ها داشتم ولی باید بگم اونها آدم های آروم و مهربونی بودند و علی رغم اینکه چنگیز خان برای ما نماد فروپاشی و خشونته باید بگم این موضوع فقط مربوط به قرن ها پیشه و الان اثری از اون خشونت توی چهره ساده این آدم ها پیدا نمیشه…شاید سال ها بعد باز هم به این شهر بیام و اون موقع اگه هنوز اثری از زندگی سنتی مردم باشه حتما زندگی چادر نشینی رو هم امتحان می کنم…
نکته هایی برای سفر به اولان باتور
- مغولی ها خیلی خرافاتی و سنتی هستند و هنوز به جادوگری اعتقاد دارند. یک سری کار ها هست که باید از انجام دادن اونها پرهیز کنید، مثل تکیه دادن به ستون های وسط چادر ها، سوت زدن که توی فرهنگ مغولی ها معنی بدی داره.
- هیچ وقت هم برای خاموش کردن آتش، روش آب نریزید چون آتش مقدسه و توهین محسوب میشه.
- تو خیابان هم سعی کنید جلوتر از افراد میانسال راه نزید چون بی احترامی تلقی میشه.
- تو اماکن مذهبی هم هیچوقت پشت به معبد ها نایستید مگر موقع خارج شدن.
- یادتون باشه به کلاه مغولی ها هم دست نزدید چون براتون دردسر ساز میشه.
- این شهر توی بعضی قسمت ها گداهای زیادی داره یا حتی ممکنه افرادی با تیپ های عادی بیان و ازتون تقاضای پول کنن، سعی کنید به هیچ عنوان به اون ها پول ندید و به حرف هاشون اهمیت ندید.
حقیقتا غذایی که شبیه کتلت بود و خوردید خود کتلت بود… پیشنهاد میکنم اگه هنوز خط سیریلیک رو یاد نگرفتید، اندازه نیم یا یک ساعت وقت بذارید تا اگه دوباره به کشورهای شوروی سابق سفر کردید راحت تر بتونید بگردید… تو عکسی که از اسم غذا گرفتید نوشته “گتلت”
سلام. خیلی خوشحالم که تونستم یه سفرنامه از مغولستان پیدا کنم.
من میخوام برای یک سفر به مغولستان برنامه ریزی کنم و برای شروع خواستم ازتون سوال کنم که برای گرفتن ویزا از آنکارا مشکل خاص یا موردی وجود نداشت؟
و اینکه ویزا رو برای چند روز اقامت بهتون دادن؟
و آیا اطلاع دارید که از مرز زمینی هم امکان ورود داشته باشه مثلا از روسیه؟
من لذت بردم ممنون از اینکه به اشتراک گذاشتید و من در فکر سفر به مغولستانم و با دیدن و خوندن مطالب شما انگیزم بیشتر شد