هند دومین کشور پر جمعیت دنیا که شاید پر تراکم ترین کشور دنیا هم باشه و دهلی پایتخت سبز و هیجان انگیز هندوستان که جذابیت های زیادی برای گردشگران داره. شهر تفاوت ها، تلفیقی از غنی و فقیر، مدرن و سنتی و ادیان مختلفی که دیدن هر کدام اونقدر براتون عجیب و اسرار آمیزه که دوست دارید باز هم چیز های جدیدی تو این شهر کشف کنید. دهلی تو کشوری که حدود ۷۰۰ سال تحت سلطه ایرانی ها بوده و از طریقه حرف زدنشون هم میشه این موضوع رو فهمید. بعضی از کلمات تو صحبت کردن هندی ها کاملا هندی، بخشی فارسی و قسمت زیادی هم انگلیسیه.
آب و هوا
شهری با آب و هوایی شگفت انگیز و باران های سیل آسا که تابستان هایی گرم با شب هایی سرد داره و تو بهار و پاییز هوا اونقدر مطبوع و دوست داشتنیه که از اون سیر نمیشید. اوایل اردیبهشت بود که به اصرار دوستم که دهلی درس میخوند، تصمیم گرفتم به شهر پر از رمز و راز دهلی سفر کنم. دو سال بود علی اونجا داروسازی میخوند و از سال اول خیلی اصرار برای اومدن من به دهلی داشت. بالاخره تصمیم گرفتم تو فصل بهار که دهلی هم آب و هوای خیلی خوب و مطلوبی داره، به این شهر برم. بلیط سفرم رو از ایرلاین ماهان و ساعت ۳:۳۰ دقیقه صبح رزو کردم. یک پرواز ۴ ساعته که از اونجایی که تو طول شب بود، خیلی راحت تونستم تو هواپیما بخوابم. پذیرایی هواپیما خوب بود و همه چیز خوب و راحت گذشت.
زمان در دهلی ۲ ساعت از ایران جلوتره و حدود ساعت ۹ به وقت دهلی بود که هواپیما تو فرودگاه ایندیرا گاندی فرود اومد. اسم این فرودگاه به افتخار اولین نخست وزیر زن هندوستان ایندیرا گاندی نام گذاری شده. فرودگاه بزرگ و شلوغی که مجسمه های جالبی مرتبط با فرهنگ و دین مردم هند در اون وجود داره.
بعد از اینکه کار های مربوط به فرودگاه رو انجام دادم به سمت خروجی رفتم، همونطور که به اطراف نگاه می کردم، متوجه شدم علی تازه رسیده و برام دست تکان میده. در قسمت خروجی هتل و درست سمت راست پر از تاکسیه و یکم جلوتر هم سه چرخه های زرد و آبی به اسم ریکشا وایسادند. که ما برای رفتن به خانه کوچک علی تاکسی رو انتخاب کردیم.
حمل و نقل
تو دهلی بهترین راه برای حمل و نقل استفاده از تاکسی، مترو و ریکشاست. ریکشا ها و تاکسی ها که معمولا همه جا هستند، ولی راحت ترین راهی که به شما برای انتخاب مسیر ها و خطوط مترو کمک میکنه، استفاده از اپلیکیشن Moovit که زمان دقیق و آدرس و شماره ایستگاه ها رو اعلام میکنه.
تاکسی
انواع تاکسی ها کنار در خروجی فرودگاه هستند. تاکسی ها تو دهلی سه نوع هستند، Meru cabs که نوعی تاکسی بی سیم هستند و تو ترمینال های شماره ۱،۲ و ۳ ایستگاه دارند و معمولا تو فرودگاه های شهر های دیگه هند هم هستند، تاکسی های Mega cabs که زرد و مشکی هستند و به اون ها تاکسی بی سیم گفته میشه و تنها تو ۶ شهر هند خدمات رسانی می کنند و تاکسی ها Easy cabs که کنار سالن پروازهای ورودی ترمینال شماره ۱ هستند. قیمت این تاکسی ها که معمولا ماشین های مدل بالایی هم هستند و اصولا تاکسی متر و دستگاه پوز دارند و قیمت های مشخصی دارند که هر کیلومتر، ۱۵ تا ۲۵ روپیه حساب میشه، اما خیلی وقتا می شه بجای استفاده از تاکسی متر قبل از رفتن با راننده به تفاهم برسید. معمولا قیمت تاکسی از فرودگاه تا مرکز شهر و هتل ها حدود ۲۰۰ تا ۲۵۰ روپیه هزینه داره. علاوه بر اون قیمت تاکسی ها از ساعت ۲۳ تا ۵ صبح، ۲۵ درصد بیشتر میشه.
یکی از اپلیکیشن هایی که برای درخواست تاکسی تو دهلی به دردتون میخوره، Uber، اما برای سفارش تاکسی از این اپلیکیشن به یک سیم کارت هندی احتیاج دارید یا میتونید از کسی درخواست کنید تا براتون از این اپلیکیشن تاکسی بگیره. قیمت ها تو این اپلیکیشن خیلی ارزون و به صرفه و یکی از بهترین راه ها برای گشتن تو سطح شهر و حتی خارج از شهر حساب میشه.
ریکشا
ریکشا ها تاکسی های سه چرخه ای تو هند هستند که به اونها توک توک هم گفته میشه. اکثر این ریکشا ها تاکسی متر دارند اما خیلی وقت ها میتونید به اون ها قیمت پیشنهاد بدید و بعد از اینکه با هم به تفاهم رسیدید، سوار بشید.
مورد خیلی مهمی که در مورد حمل و نقل با ریکشاها وجود داره، اینه که معمولا تاکسی متر دارند، اما خیلی وقت ها ممکنه مسیرتون رو طولانی کنند یا میدان رو دو بار دور بزنند و در سطح شهر بچرخند تا پول بیشتری بگیرند که در این صورت باید حواستون باشه که مسیر رو تو مپ گوشیتون چک کنید و بهش گوشزد کنید تا درست رانندگی کنه. هزینه هر کیلومتر با تاکسی متر های ریکشا حدود ۸ تا ۱۵ روپیه میشه.
راننده ریکشا ها عموما آدم های ساده ای هستند که معمولا زود به حرفتون گوش میدن و هر چیزی که بگید با احترام رفتار می کنند و عکس العمل منفی از خودشون نشان نمیدن. داخل ریکشاهای بعضی ها با عکس ها، گل و اشیای رنگارنگ و مجله تزئین شده و گاهی در طول مسیر هم براتون آهنگ هندی شاد هم میذارن.
مترو
سریع ترین راه رسیدن به مرکز شهر از پایانه شماره ۳ فرودگاه که پرواز های خارجی تو اون صورت میگیره، استفاده از مترو است که از ساعت ۴:۴۵ دقیقه تا ۲۳:۱۵ دقیقه فعالند و تو مدت زمان کمتر از ۲۵ دقیقه شما رو به مرکز دهلی می رسونند و هزینه اون هم بر اساس میزان مسافت محاسبه میشه و بین ۱۰ تا ۶۰ روپیه میشه و برای گرفتن بلیط میتونید تو صف بمونید و بلیط بگیرید. همچنین میتونید تو باجه های بلیط ایستگاه مترو، توکن یا کارت هوشمند تهیه کنید که هزینش ۵۰ روپیه میشه.
اتوبوس
تو پایانه شماره ۳ فرودگاه هر نیم ساعت یک بار میاد ولی از اونجا که قیمتش به صرفه و ارزونه، خیلی شلوغه. برای سوار شدن تو اتوبوس ها باید از ترمینال بلیط بخرید. اتوبوس ها چند نوع دارند Sleeper نوعی اتوبوس که داخلش یک حالتی مثل تخت داره و میتونید تا رسیدن به مسیر دراز بکشید که قیمتش هم کمی گرونه.
Semi sleeper اتوبوسی شبیه اتوبوس VIP خودمون که صندلی هاش خم میشه و راحته که این اتوبوس و اتوبوس های اسلیپر بیشتر برای مسیر های طولانی و خارج شهر استفاده میشه. یک نوع دیگه اتوبوس به نام Delux که قیمت ارزون تری داره و مثل اتوبوس های معمولیه و صندلی ها امکان خم شدن ندارند. ارزون ترین نوع اتوبوس ها هم Local، که معمولا شلوغ ترند و تو مسیر های خارج شهر تو چند تا ایستگاه توقف می کنند و صندلی هایی مثل صندلی های اتوبوس های داخل شهر دارند و گاهی وقت ها اونقدر شلوغند که ممکنه مجبور بشید سرپا بایستید. که فکر می کنم استفاده از این اتوبوس ها اون هم تو شلوغی های هند کار معقولی نباشه. چون معمولا این اتوبوس ها تهویه مناسبی هم ندارند و واقعا اذیت کننده هستند. قیمت این اتوبوس ها تو دهلی بین ۸ تا ۲۰ روپیه هستند.
در هند تا دلتان می خواهد چانه بزنید!
از همان لحظه ورودم به دهلی متوجه شدم اینجا فرهنگ چانه زدن سر قیمت ها خیلی رایجه. وقتی به سمت تاکسی ها رفتیم اولین کاری که علی کرد این بود که با چند کلمه انگلیسی و هندی به اون ها گفت که من یک ریکشا با این قیمت میخوام و راننده ریکشا اول قبول نکرد و وقتی کمی اونطرف تر رفتیم صدامون کرد و گرفت با اون قیمت هم میبرم.
در مورد خرید هم تو هند فرهنگ جالبی وجود داره که اگر اون رو درست و حسابی بلد نباشید، حتما موقع خرید باید هزینه بیشتری پرداخت کنید. بذارید با یک مثال شرایط خرید تو بازار های محلی رو براتون توضیح بدم. در حال قدم زدن تو بازار هستید که چشمتون به یک رومیزی یا لباسی با برند هندی می افته و وقتی قیمت رو از فروشنده می پرسید، میگه ۶۰۰ روپیه، اینجاست که باید هوشیار باشید و از هنر تخفیف گرفتن استفاده کنید. جوری وانمود می کنید که چندان هم از اون کالا خوشتون نیومده و تا قیمت رو گفت بهش میگید که خیلی گرونه. خیلی از فروشندگان بازار های محلی به طور کامل انگلیسی نمی فهمند و عبارت (بوهات زیاده) عبارت مهمیه که تو این بازار ها خیلی به دردتون میخوره. این جمله به این معناست که خیلی گرونه. بعد بگید که من این جنس رو با ۳۵۰ روپیه میخوام و فروشنده اول روی قیمتی که اعلام کرده پافشاری میکنه و اگر جوری وانمود کنید که از خرید پشیمون شدید بار دیگر از شما میپرسه چقدر میخواید و وقتی دوباره بگید ۳۵۰ روپیه، قبول میکنه یا نهایتا تا ۴۰۰ روپیه کالا رو به شما میده. پس اگه برای خرید در هند این روال رو پیش بگیرید، خرید خوبی رو تجربه می کنید و میتونید خیلی راحت خیلی از جنس ها رو با نصف قیمت بخرید، البته این موضوع بیشتر تو بازار های محلی و هندی کاربرد داره و تو مراکز خرید و برند ها استفاده نمیشه.
این موضوع هم برای من جالب بود که خود هندی ها هم برای خرید در این بازار ها همین روال رو پشت سر میذارن.
هزینه ها
از اونجایی که دهلی پایتخت هنده، هزینه ها نسبت به بمبئی بیشترند ولی طبق تجربه ای که من تو دهلی کسب کردم، تو این شهر اگه بدونید چطور خرید کنید و چه جوری تخفیف بگیرید، یکی از ارزون ترین مقصد ها برای خرید محسوب میشه. واحد پول هند روپیه هست و با حروف اختصاری INR نشان داده میشه و نماد اون هم با ₹ مشخص میشه. هزینه هر روپیه به پول ما ۶۰ تومانه و بنابراین حتما میتونید تصور کنید چرا میگم میتونه یکی از ارزون ترین کشور ها برای خرید باشه!
هتل و هاستل
هزینه اقامت با توجه به امکانات و خدماتی که دریافت می کنید، متفاوته اما به طور کلی هتل های ۲ یا ۳ ستاره هند چندان با کیفیت و جالب نیستند و هتل های ۴ ستاره و ۵ ستاره که مسلما هزینه های بیشتری هم دارند بسیار تمیز تر، لوکس تر و راحت ترند. هزینه هتل ها از حدود ۱۰۰۰ روپیه شروع می شه و تا هتل های ۵ ستاره حدود ۲۰٫۰۰۰ روپیه حساب میشه.
علاوه بر اون هاستل ها هم از مواردی هستند که تو هند خیلی یافت میشه. هزینه اون هم تو اتاق های اشتراکی از ۶۰۰ تا ۸۵۰ روپیه میشه اما از اونجایی که ممکنه شرایط خوبی نداشته باشند، پیشنهاد می کنم این نوع هاستل ها رو حتما با دقت بیشتری انتخاب کنید. هزینه اتاق های تکی بین ۵۰۰ تا ۱۵۰۰ روپیه است که قیمت اون هم به موقعیت مکانی اون بستگی نداره و میتونید تو خیابان هایی که تو مرکز شهر هستند هاستل بگیرید.
هزینه غذا
من به شخصه پیشنهاد می کنم که هرجایی از غذاهای خیابانی هند استفاده نکنید چون بهداشت اون طوری که باید رعایت نمیشه و از اونجایی که خیلی از مردم سطح زندگی پایینی دارند شاید این مسئله برای خود هندی ها که به اون فضا عادت کردند، زیاد مهم نباشه. هزینه غذا تو این شهر خیلی مناسبه. غذاهای هندی معمولا خیلی تند و پر ادویه هستند که ممکنه به ذائقه همه خوش طعم نباشه ولی از اونجایی که تنوع غذاهای هندی خیلی زیاده، امتحان کردن این غذا ها میتونه تجربه خوب و جالبی براتون باشه.
یکی از غذاهای هند که خیلی تجملاتی و مجلسی هم حساب میشه، مرغ کره ایه که هم با نان و هم با برنج سرو میشه.
یکی دیگه از غذاهایی که طعم تند و جالبی داشت، روغن جوشه که غذایی شبیه خوراک گوشت خودمونه.
بنجاری گوشت یکی دیگر از غذاهای تند و پرطرفدار در هنده.
قیمت یک وعده غذا تو یک رستوران معمولی حدود ۲۰۰ روپیه هزینه داره. هزینه یک مک دونالد حدود ۲۵۰ روپیه میشه.
اگر هم دلتون حال و هوای کباب و گوشت کرد، باید بگم رستوران های افغانی زیادی تو هند هست که کباب ها و کوفته های خوشمزه ای داره و طعم هایی سازگار با ذائقه ما ایرانی ها که یکی از معروف ترین رستوران های افغانی تو دهلی رستوران افغان درباره. که هزینه یک کوفته چلو توی این رستوران حدود ۱۸۰ روپیه میشه.
هزینه تفریح
این شهر اونقدر معبد و جای دیدنی داره که اگه ماه ها هم توی اون وقت بذارید باز هم چیز جالبی برای تماشا وجود داره. همه چیز تو هند عجیب و متفاوت به نظر میرسه و هر چیزی تو اون میتونه توجهتون رو جلب کنه. وجود رنگ های زیاد، خدایان مختلف و مردمی که هر کدام پیرو یک دین هستند و ظاهری متفاوت دارند. خیلی از جاهای دیدنی هند هم با دهلی کمی فاصله داره بنابراین باید با توجه به اون هزینه ای بیشتر برای رفت و آمدتون پرداخت کنید. ورودی معبد ها و مکان های تفریحی هم با هم متفاوته. مثلا ورودی تاج محل تو آگرا ۷۵۰ روپیه، ورودی معبد آکشاردام ۱۲۵ روپیه و باغ مهتاب ۲۰۰ روپیه میشه.
امنیت و فرهنگ
وقتی صحبت از سفر کردن به هند میشه، سوالات زیادی تو ذهنمون به وجود میاد که از لحاظ امنیت، بهداشت و مردمان با چه چیز هایی روبرو میشیم. سوالای که خود من هم قبل از رفتن به اون فکر می کردم…
مهم ترین موضوعی که در بدو ورودتون به دهلی متعجبتون میکنه کثیفی و بهداشت شهر نیست، بلکه صدای بوق ماشین هاییه که دستشون رو از روی بوق بر نمی دارند و سر و صدا اون قدر عجیب و زیاده که برای لحظه ای گوشتون رو می گیرید و با خودتون میگید این رفتار عجیب چه معنی داره اون هم در حالی که خودشون کاملا ریلکس و تو آرامش هستند…و شاید جالب باشد که بدانید که حتی پشت بعضی از ماشین ها و کامیون ها هم نوشته شده لطفا بوق بزنید! علی می گفت که شنیده این فرهنگ بوق زدن به گذشته هند بر میگرده… زمانی که این کشور تحت استعمار انگلیسی ها بود و ماهاتما گاندی رهبر استقلال طلب هند به مردم گفت برای بیرون کردن انگلیسی ها باید تا میتونید بوق بزنید و سر و صدا کنید، هر کجا که میتونید آشغال بریزید و شهر رو اونقدر کثیف کنید تا از اینجا برن. البته این کار ها تنها بخشی از کار های اون ها بوده اما میشه گفت از اون زمان تا امروز، این بوق زدن و تا حدی کثیفی جز عادت های مردم هند شده.
از نظر بهداشت و امنیت هم باید بگم این شهر از طبقات مختلفی از مردم تشکیل شده و خیلی از قسمت های اون به حدی تمیزه که یادتون میره تو هند هستید و خیلی از قسمت های بین شهری و مناطق پایین تر و یا تو اطراف بازار های محلی هم تا حد زیادی کثیف و نامرتبه. اما به طور کلی به نظر من وقتی برای سفر به دهلی میرید، اول از همه باید این موضوع رو در نظر بگیرید که وارد شهری شلوغ با تضاد ها و تفاوت ها شدید. برای مثال وقتی به معبد ها و مراکز خرید این شهر میرید همه چیز مرتب و تمیز و جالبه ولی شاید تو بازار های محلی یا تو مسیر رفتن به مناطق خارج شهر یا رسیدن به معابد با صحنه های عجیب غریب و یا مناطق فوق العاده کثیفی روبرو بشید که به نظر من همه این ها چیزی از جذابیت های دهلی کم نمیکنه.
برای رعایت بهداشت تو این شهر سعی کنید از جای مطمئن غذا بخورید، به هیچ عنوان از آب شهر یا آب سرد کن آب نخورید.
از سگ های ولگرد تو هند دوری کنید چون ممکنه ناقل بیماری باشند.
مراقب نیش حشرات باشید و از اسپری یا کرم دور کننده حشرات استفاده کنید که تو اکثر داروخانه ها هم یافت میشه.
مراقب کمک کردن به گداها تو هند باشید، چون از اونجایی که تعداد فقیر تو این کشور مخصوصا تو مناطق پایین تر و وسط شهر زیاده ممکن با کمک کردن به یکی از اونها تعداد زیادی گدا دورتون جمع بشن.
مورد دیگه ای که تو هند وجود داشت، بوی خاصی بود که تو اکثر خیابان ها و ریکشاها و حتی لباس ها و وسیله های هندی حس می شد. بویی مثل بوی عود و روغن های خاصی که هندی ها مصرف می کنند. اکثر مکان های عمومی عود روشن می کنند یا اکثر مردم معمولی و مغازه داران بازار های سنتی و حتی رانندگان ریکشا روغن های خاصی به موهایشان میزنند که بوی خاصی داره. شاید علت پر و سیاه بودن موهای هندی ها هم همین روغن ها باشه.
محل اقامت من در دهلی
خانه کوچکی که علی تو دهلی داشت تو منطقه نسبتا خوبی بود. صاحبخانه اون یک مرد حدود ۴۵ ساله و جراح قلب بود. مردی ساده و فوق العاده شاد که رفتار خیلی راحت و افتاده ای هم داشت. تو اون محوطه خانه ها خیلی بزرگ و ویلایی بودند و تمام کوچه و جلوی درب خانه ها پر از گلدان و باغچه های کوچک و زیبا بود. جلوی در بعضی خانه ها و یا بالای خانه ها نیز یک مجسمه از هندو بود. در لابه لای درختان سنجاب پرسه میزد که اونقد سریع حرکت می کرد که عکس گرفتن از اون واقعا سخت بود.
روز اول باغ وحش Zoo logical park و India gate
برنامه روز اول ما برای رفتن به باغ وحش دهلی بود که تصمیم گرفتیم بعد از اون هم از دروازه هند یا india gate دیدن کنیم که تو فاصله خیلی نزدیکی به باغ وحش قرار داشت و پیاده ۱۱ دقیقه راه بود. از اونجایی که ایستگاه اتوبوس و مترو حدود ۱۰ دقیقه با خیابانی که ما اونجا ساکن بودیم فاصله داشت، برای ما بهترین راه رفتن به همه جا استفاده از تاکسی و ریکشا بود.
برای رفتن به باغ وحش از ابتدای خیابانی که خونه علی اونجا بود، که پر از ریکشا بود، با یکی از راننده ها صحبت کردیم. گفت ۱۵۰ روپیه اما ما گفتیم مسیر حدود ۱۰ کیلومتره و به هیچ عنوان بیشتر از ۸۰ روپیه نمیدیم و همونطور که داشتیم به سمت ریکشای دیگه ای می رفتیم صدامون کرد و گفت ۸۰ تا میبرم…علی دیگه تبحر خاصی تو این چانه زدن ها پیدا کرده بود اولین باری که در مورد قیمت چانه زدنش رو دیدم واقعا برام خنده دار و جالب بود ولی من هم کم کم داشتم یاد می گرفتم چطوری درست و حسابی چانه بزنم و برای هندی ها کمی فیلم بازی کنم.
تا باغ وحش حدود ۱۵ دقیقه راه بود و تو خیابان Mathura قرار داشت و ورودی اون برای بزرگسالان ۲۰۰ روپیه و برای بچه ها ۱۰۰ روپیه بود.
برای خرید بلیط کمی تو صف موندیم نکته مهمی که موقع ورود به محوطه باغ وحش وجود داره اینه که باید هر خوراکی که تو جیب و کیف هاتون هست تحویل بدید و هیچگونه ماده خوراکی داخل نبرید، چون دادن هر جور غذا و تنقلات به حیوانات این باغ وحش ممنوعه.
در هنگام ورود به باغ وحش بروشور راهنما داده میشه و تو طول مسیر هم تابلو هایی برای راهنمایی وجود داشت.
داخل باغ وحش هم مثل یک پارک جنگلی بزرگ بود، با درختایی بلند و محوطه هایی که به شکل محیطی باز برای نگهداری حیوانات تعبیه شده بود. که محوطه بعضی حیوانات خیلی بزرگ بود و برای دیدن خیلی از اون ها باید صبر می کردیم تا به طرفمون برگردند.
داخل محوطه باغ وحش چند تا سوپرمارکت هم بود. کلا باغ وحش فضای بزرگ و قشنگی داشت و قدم زدن تو فضای سرسبز اون به همراه نگاه کردن به حیواناتی که تو فضایی مشابه مکان زندگی خودشون بودند، واقعا سرگرم کننده بود.
بعد از اون پیاده به سمت دروازه هند رفتیم، دروازه ای که به یاد ۹۰٫۰۰۰ سرباز هندی که تو جنگ جهانی اول جان خودشون رو از دست دادند. این بنای ۴۲ متری با حدود ۹ متر عرض تو سال ۱۹۳۱ و با الگو برداری از طاق پیروزی پاریس ساخته شد. بازدید از این دروازه رایگانه و برای هندی ها ارزش معنوی زیادی داره.
روز دوم معبد نیلوفر آبی
روز دوم تصمیم به رفتن به معبد نیلوفر آبی گرفتیم. معبدی که از C R Park تنها با تاکسی تنها ۹ دقیقه فاصله داشت و از ایستگاه قطار Magenta line 29 دقیقه فاصله داشت و هزینه اون هم ۱۰ روپیه بود ولی باز هم بخاطر فاصله ای که ایستگاه از محل اقامتمون داشت ما ریکشا رو انتخاب کردیم. در واقع برای مسیر های کوتاه ریکشا واقعا راحت و به صرفه بود و مسلما چون تجربه جدیدی بود برای من جالب بود تا تو این مدت بیشتر از اون استفاده کنم. با ریکشا و با توافق ۷۰ روپیه به سمت معبد راه افتادیم.
معبد نیلوفر آبی از اون معبد هایی بود که هرچه بیشتر به اون نگاه می کردم بیشتر به ایرانی بودنم افتخار می کردم. یکی از پر بازدید ترین معابد دنیا که تو سال ۱۹۸۶ و به دست معماری ایرانی به نام فریبرز ساحابا طراحی شده و برای ساخت اون جوایز زیادی هم دریافت کرده و حتی تو گینس هم ثبت شده. ساختمانی به شکل یک نیلوفر آبی که از بتن سفید تهیه شده و تمام سطح اون با مرمر سفید پوشانده شده. تو زمینی به مساحت ۲۶ هکتار که سراسر این معبد ۹ استخر وجود داره که حس قرار گرفتن یک نیلوفر آبی تو آب رو تداعی می کنه. معبد نیلوفر آبی در واقع معبدی بهاییه ولی درون اون در نهایت سادگی هیچ تزئین خاصی استفاده نشده و هیچ دین خاصی رو تداعی نمی کنه. تنها نیمکت های چوبی تو چندین ردیف توی اون قرار گرفتند و هرکسی میتونه اونجا هر جور که دوست داره و به خدای خودش دعا کنه.
ورودی این معبد رایگان بود. با ورود منظره معبد از دور پیدا بود. ابتدا به احترام باید کفش هامون رو در میاوردیم و تحویل می دادیم و پا برهنه مسیر رو طی می کردیم. تو طول مسیر سبز و زیبایی که می رفتیم هندی هایی مشتاقی رو می دیدم که با عجله به سمت معبد میرن.
دور تا دور معبد استخر بود و اطراف اون نیمکت هایی برای نشستن وجود داشت. خیلی از هندی ها هم دور استخر ها نشسته بودند و پاهاشون رو تو آب گذاشته بودند.
وقتی به داخل معبد رسیدیم، لحظه ای محو سادگی داخل اون شدم. واقعا ساده بود، به طوری که تنها نیمکت ها و معماری ساختمان بودند که خود نمایی می کردند و هیچ چیز اضافه ای تو اون وجود نداشت.
روز سوم جشن هولی
یکی از جشن هایی که همیشه دوست داشتم تجربه کنم و از نزدیک ببینم، جشن رنگ های هند بود. روزی که تمام شهر دهلی پر از رنگ شد و همه مردم با صورت های رنگی و لباس های رنگی به سمت هم رنگ پرت می کردند و شادی می کردند. صبح که از خواب بیدار شدم متوجه شدم که علی با صاحبخانش حرف میزنه که او رو برای جشن هالی به خانه اش دعوت میکنه. تصمیم گرفته بودن امروز در میان هندی ها باشم و همه شور و هیجان اون رو همونطور که تو فیلم ها و عکس ها دیده بودم تجربه کنم. وارد خانه بزرگ آقای موکول شدیم. خانه ای با حیاط فوق العاده بزرگ و که دور تا دورش باغچه زیبایی بود و یک استخر بزرگ هم وسط حیاط بود. حدود ۱۰ نفر دختر و پسر هندی با صورت ها و لباس های رنگی شده به استقبالمون اومدند. تو دست های همه رنگ های پودری و بادکنک های پر شده با آب رنگی بود. اول که وارد شدیم کمی مراعات کردند و فقط کمی رنگ به صورتمون زدند ولی خیلی زود وارد عمل شدند و بازی شروع شد. همه به هم رنگ و بادکنک پرت می کردند و با هیجان می خندیدند و شادی می کردند.
انگار هندی ها کلا دنبال بهونه برای شادی هستند. بعد همسر آقای موکول برامون شیرینی محلی آورد که داخلش پر از مغز و ادویه بود و طعم خوبی هم داشت. آخرش هم کمی شیرینی توی ظرف گذاشت و داد تا با خودمون ببریم.
خلاصه روز جالب و پر هیجانی رو تجربه کردم و واقعا از بودن در کنار چنین آدم های ساده و بی آلایش و مهربانی خیلی لذت بردم. اطراف خانه هم هر کسی که رد می شد صورتی و لباسی رنگی شده داشت. همه کوچه پس کوچه ها پر از رنگ شده بود که از چند پسر موتور سوار عکس گرفتم که برام دست تکون دادند و قشنگ تر از همه تو این روز شادی بود که مردم کنار هم داشتند.
روز چهارم گشتی در مراکز خرید دهلی
روز چهارم تصمیم گرفتیم به یک مرکز خرید بزرگ و برند بریم. دهلی مراکز خرید بزرگی داره که از بین اون ها ما اول یکی از بزرگ ترین و مدرن ترین مراکز را انتخاب کردیم. موردی که تو مراکز خرید دهلی وجود داره عبور از گیت بازرسیه که مانند خیلی از کشور ها قبل از ورود به مرکز خرید بازرسی میشید.
مرکز خرید Select city
مرکز خریدی بزرگ و لوکس تو دهلی که ۲۵ دقیقه با C R park فاصله داشت و در ۲ کیلومتری اون ایستگاه مترو مالویا قرار گرفته. تو این مرکز خرید انواع برند های معروف دنیا نمایندگی داشتند و بعضی از فروشگاه ها هم حراج های خوبی داشتند. کلا قیمت اجناس برند تو دهلی در مقایسه با خیلی از کشور ها پایین تر بود و خیلی از برند های هندی هم با جنس و کیفیت خوب، قیمت مناسبی داشتند.
در قسمت پایین مرکز خرید سلکت سیتی والک یک بستنی فروشی ایتالیایی بود که بستنی هایی با میوه طبیعی داشت. درست زمانی که علی برای خرید به یکی از فروشگاه ها رفته بود تصمیم به خرید بستنی گرفتم. دو بستنی قیفی با ۴ اسکوپ بستنی سفارش دادم که قیمت هر کدوم از اسکوپ های بستنی با توجه به طعمش از ۵۰ تا ۸۰ روپیه بود و دو بستنی ۴۵۰ روپیه شد. طعم اون هم خیلی معمولی و کم شیرین و البته طبیعی بود. ساعت کار این مرکز خرید از ۱۰ صبح تا ۲۳ شبه و مکان خوبی برای خرید و تفریحه.
بعد از اون با ریکشا با هزینه ۸۰ روپیه به مرکز خرید Ambience Mall تو واسنت کنج رفتیم.
این مرکز خرید تو خیابان نلسون ماندلا قرار داره و تو اون انواع فروشگاه های پوشاک، کیف و کفش برند و همچنین رستوران ها و سالن های سینما وجود داره.
روز پنجم بازار های محلی دهلی
دهلی بازار محلی زیادی داره و معمولا خیلی از بازار ها به صورت تخصصی اجناس مشخصی رو میفروشند. تو بعضی بازار ها هم هرچیزی که بخواید پیدا میشه. رفتن به این بازار هم باعث می شود که بیشتر بین مردم این شهر باشید و با فرهنگ و آداب رسومشون آشنا بشید و هم خیلی وقت های چیز های با ارزش و خاصی با قیمت های خیلی پایین تو اون پیدا میشه که بعدا حتما با نگاه کردن به اون از خریدتون لذت میبرید.
بازار Janpath
یکی از این بازار ها، بازار جان پاته که از معروف ترین بازار های خیابانی دهلی محسوب میشه. بازاری که سراسر اون غرفه ها و مغازه های متعددی قرار گرفته و هر جور لباسی که بخواید تو اون پیدا میشه. تو این بازار انواع سوغاتی و زیور آلات مصنوعی هندی، انواع صنایع دستی و لوازم سنتی هم خیلی زیاده و مکان خوبی برای سوغاتی خریدن محسوب میشه. تو قسمتی زنان هندی رومیزی ها و صنایع دستی که خودشون درست کرده بودند رو می فروختند و از اونجایی که فکر کردم این رومیزی ها میتونه برای مادرم جالب باشه چند مدل از اون رو برای سوغاتی خریدم و بعد از آمدن به ایران متوجه شدم تفاوت قیمت این اجناس با ایران خیلی زیاده. قیمتی که این خانم ها می گفتند ۸۰۰ روپیه بود که من با چانه زدن توانستم ۵۰۰ روپیه بخرم.
فقط موقع خرید تو این بازار ها یادتون باشه تو تموم قسمت های این بازار برای هر چیزی که می خرید حتما چونه بزنید و قیمت ها رو گاهی تا نصف کاهش بدید.
پالیکا بازار
بازاری تقریبا سنتی و تو در تو در دهلی که تو مکانی شبیه زیر زمین ساخته شده. قیمت برخی اجناس تو این بازار خیلی پایینه و خیلی از مغازه داران هم به راحتی فارسی حرف می زنند.
روز ششم معبد آکشاردام
معبد آکشاردام یکی از بزرگ ترین و خارق العاده ترین جاهایی که تو طول زندگیم دیدم، مکانی بزرگ با معبدی باشکوه که از C R Park حدود ۱۶٫۵ کیلومتر فاصله داشت و با تاکسی تقریبا ۴۰ دقیقه طول می کشید تا به اونجا بریم. از نزدیک خیابان با یک تاکسی به سمت معبد راه افتادیم و اون طوری که با تاکسی متر محاسبه شد ۵۰۰ روپیه پرداخت کردیم. ورودی این معبد ۱۲۵ روپیه بود و میتونم بگم نسبت به چیزی که از این معبد دیدم، واقعا ناچیز بود. با ورودمون قبل از اینکه وارد محوطه معبد شویم تو صف طولانی موندیم. تو این قسمت همه خوراکی ها و گوشی هامون رو تحویل دادیم و بعد از بازرسی بدنی که چیزی حدود نیم ساعت طول کشید وارد محوطه دیگه ای شدیم. در واقع نباید هیچ چیز بجز پول و پاسپورت با خودمون می بردیم، حتی آدامس جویدن هم برای ورود به معبد ممنوع بود. ساختمان معبد از دور پیدا بود. اول راه یک استخر کوچک وجود داشت که مردم دعا می کردند و داخل اون سکه مینداختند. کمی جلوتر تا چشمم به عظمت معبد افتاد لحظه ای فقط به اون خیره موندم. این معبد بزرگ ترین معبد هندو ها تو دنیا بود که هیچ شباهتی به بقیه معبد های دنیا هم نداشت.
واقعا دلم می خواست می تونستم از همه قسمت هاش عکس بگیرم اما عکس برداری توی اون ممنوع بود و من فقط برای اینکه بتوانید تصور کنید چه جای بی نظیری بود از عکس هایی که تو اینترنت پیدا کردم، استفاده می کنم.
تمام بدنه این معبد پر از کنده کاری و نقش های مختلفی از فیل ها، الهه راما و کریشنا بود. ساخت اون ۷ سال طول کشیده بود و ۱۱ هزار نفر ساختش دخیل بودند. دیدن این معبد قابل توصیف نیست و اونقدر مرحله های مختلفی داره که اگر بخوام بازگو کنم یک سفرنامه جدا میشه.
تو هر کدام از قسمت ها به شکلی متفاوت داستان پسری به نام سوامی نارایا رو از کودکی تا بزرگسالی بیان می کرد. پسری که از ۷ سالگی به شهر های مختلف هند سفر کرد و سختی های زیادی کشید تا مردم رو به صلح و شادی و زندگی ساده و سالم دعوت کنه. تو قسمتی از معبد این موضوع تو سینما نشان داده شد. تو چند قسمت وارد محوطه هایی می شدیم که هرکدام روبات های متحرکی کاملا شبیه انسان و با حرکاتی ظریف موضوع رو اجرا می کردند و راهنمایی های این پسر به مردم رو نشان می دادند. تو یکی از قسمت ها وارد قایقی ریلی شدیم و همانطور که تو امتداد تونلی حرکت می کردیم راوی ماجرایی از شرایط مردم تو اون زمان و کارهای این پسر رو به زبان انگلیسی تعریف می کرد و در دو طرف آب هم ربات هایی در حال اجرای اون قسمت از داستان بودند فضای تونل تاریک بود و هربار با نورپردازی ها توجه مردم رو به قسمتی جلب می کردند. در طول مسیر تونل هم عکاسان عکس می گرفتند که در صورت تمایل هر فرد می تونست با قیمت ۲۰ روپیه اون رو خریداری کنه. بعد از اون به جایی رفتیم که یک مجسمه طلایی بزرگ قرار داشت. تماشای این معبد حدود ۴ ساعت طول کشید.
وقتی از معبد بیرون آمدیم، کمی جلوتر به سمت مرکز خرید سوغاتی آکشاردام رفتیم. فروشگاهی که انواع روغن، عود، لباس، صنایع دستی، کتاب، نماد و یادگاری های آکشاردام فروخته می شد. چیز های جالبی داشت و بهتر از همه سی دی و نماد های آکشاردام بود که واقعا ارزش خرید رو داشت. من یک نماد عکس معبد را با قیمت ۱۵۰ روپیه خریدم که به نظرم یادگاری خوبی از دهلی بود.
روز آخر بازار محلی و خرید ادویه
روز آخر خیلی زود فرا رسید و این یک هفته هیجان انگیز به سرعت تمام شد. روز آخر کمی با علی تو اطراف خیابان های نزدیک خانه قدم زدیم و صحبت کردیم و تو راه چند بسته ادویه مختلف هندی خریدم که قیمت هر بسته اون ۱۵۰روپیه بود. سفر به دهلی به پایان رسید ولی تجربه ۷ روز زندگی توی شهری از تضاد ها و فرهنگ های مختلف که هر قسمت اون میتونه جذابیت های زیادی داشته باشه، تا همیشه تو ذهنم باقی میمونه.
نکته هایی برای سفر به دهلی
همانطور که تو طول سفرنامه گفتم تو هند به هیچ عنوان از آب شهر و حتی آب جوشیده استفاده نکنید و سعی کنی حتما آب معدنی بخورید.
خیلی از مکان های عمومی و بازار های محلی دهلی شلوغ هستند، پس مراقب جیب بر ها و دزدی تو این مناطق باشید.
موقع بازدید از آثار تاریخی مراقب باشید که به هیچ عنوان به اون ها دست نزنید چون ممنوعه.
ترک پاسخ